حرف های نارنجی
وبلاگی متفاوت و شاد
درباره وبلاگ


سلام من الهه هستم متولد 11بهمن سال 1375 اینو گفتم تابرام تولد بگیرین و بهم کادو بدین!!!! به شدت به وب گردی علاقه دارم پروفایلمم فعاله. همه کسایی رو هم که نظر می دن دوست دارم فقط از گفتن کلماتی مثل "خوب بود","باحال بود"و "خوندمت"و....توی نظر هاتون جدا پرهیز کنید!! مطالب این وبلاگ هر هفته یا لااقل 2هفته یه بار آپ می شه پس حتما بهم سر بزنین شاید یادم بره همه رو خبر کنم پس لطفا منو توی وبلاگ دوستان قرار بدین تا هر وقت آپ شدم خبر دار شین برای خوندن مطاب قبلی این وبلاگ هم به آرشیو ماهانه رجوع کنین{archives} متشکرم

پيوندها
اخبار شهردبیران وایران
پرواز پروانه خيال من(قاصدك)
خاطرات متاهلانه و مطالب بامزه مثل آلبالو
الهه ناز
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حرف های نارنجی و آدرس elahe57.GLXblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 61
بازدید کل : 36540
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1



نويسندگان
elahe

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 7 آبان 1390برچسب:داستان کوتاه,جالب,باحال,پند آموز,مشاوره,, :: 19:55 :: نويسنده : elahe
 

مردی ساعت ۲ از محل کارش خارج شد و چون نیم ساعت وقت داشت تا به محل کار دوستش برود، تصمیم گرفت با همان یک دلاری که در جیب داشت ناهار ارزان قیمتی بخورد و راهی شرکت شود.

 

 

 

چند رستوران گران قیمت را رد کرد تا به رستورانی رسید که روی در آن نوشته شده بود: ”ناهار همراه نوشیدنی فقط یک دلار”.
جانی معطل نکرد، داخل رستوران شد و یک پرس اسپاگتی و یک نوشابه برداشت و سر میز نشست.
گارسون برایش دو نوع سوپ، سالاد، سیب زمینی سرخ کرده، نوشابه اضافه، بستنی و دو نوع دسر آورد و به اعتراض جانی توجهی نکرد که گفت: ”ولی من این غذاها رو سفارش ندادم.”
گارسون که رفت جانی شانه ای بالا انداخت و گفت: ”خودشان می فهمند که من نخوردم!”
اما جانی موقعی فهمید که این شیوه آن رستوران برای کلاهبرداری است که رفت جلو صندوق و متصدی رستوران پول همه غذاها رو حساب کرد و گفت ۱۵ دلار و ۱۰ سنت.
جانی معترض شد: ”ولی من هیچ کدوم رو نخوردم!” و مرد پاسخ داد ”ما آوردیم، می خواستین بخورین!”

 

جانی که خودش ختم زرنگ های روزگار بود، سری تکان داد و یک سکه ۱۰ سنتی روی پیشخوان گذاشت و وقتی متصدی اعتراض کرد، گفت: ”من مشاوری هستم که بابت یک ساعت مشاوره ۱۵ دلار می گیرم.”
متصدی گفت: ”ولی ما که مشاوره نخواستیم!” و جانی پاسخ داد: ”من که اینجا بودم! می خواستین مشاوره بگیرین!”
و سپس به آرامی از آنجا خارج شد.

 
پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : elahe
خواندن فکر شما از پشت مانیتور

جالبه روی این لینک کلیک کنین http://fal.maghsad.com


 
پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : elahe
 
پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : elahe
سلام سلام سلام امروز تولد شیدا جونه از همین جا تولدش رو تبریک می گم

فکر نکنین تولدش بی حاله ها

می ترکونم

حالا همه به فرمان من

humba.gif

همه بیاین وسط

آهااااااااااااااااااااا!

04.gifdance.gifdan1.gif00000466.gif

اینم از کادوها

party038.gif

اینم از کیک تولد شیدا جون شرمنده مجازیه وگرنه الان با کیک یکی شده بودی!!!

البته یه کم از تولد خصوصیه چون حرفامون هم خصوصیه

شیدا بیا ادامه مطلب!!!!!!!!!

 
پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : elahe

به سفارش از یکی از دوستان پَ نه پَ جدید قرار دادم برین حالشو ببرین!!!

دیشب رفتیم استخر، می خواستیم کفشارو تحویل بدیم کلید بگیریم، طرف می گه شما هم کفش دارین؟؟

 پـــ ن پــــــ طرح حرم تا حرم بوده پابرهنه اومدیم ثواب ببریم

شمع های ماشینم سوخته, رفتم تعمیرگاه... می پرسه عوضشون کنم؟؟

پـــ ن پــــ فوتشون کن تا صد سال زنده باشی!!

به دوستم میگم خودکارو بده میگه چیزی میخوای بنویسی؟

پـــ ن پــــــ یه زیر شلواری براش گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه

ماشین رو پارک کردم شمارمو گذاشتم زیر برف پاک کن! زنگ زده میگه پراید مال شماست؟

میگم پـــ ن پــــــ بی ام و بغلی مال منه! شماره مو گذاشتم رو پرایده ریا نشه!

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه... همخونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟
 پـــ ن پــــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته!!
 
سر جلسه امتحان به دختره میگم سواله 8 چی میشه؟ میگه تقلب میخوای؟
میگم پــــــــ ن پــــــــــ میخوام ببینم سطح علمیت درچه حد با خانواده بیایم خواستگاریت.
 
یه جوش اندازه گلابی رو دماغم زده، دوستم دیده میگه جوشه؟
پـــ ن پــــــ قسمتهای مهم صورتمو علامت زدم، تو امتحان میاد.
 
جارو دستم بود داشتم میرفتم اتاقمو جارو بزنم ... عمه ام دید گفت داری میری جارو بزنی؟
پـــ ن پـــ زنگ زدم بچه ها بیان قسمت ده هری پاتر رو بسازیم!
 
رفتم حموم داد زدم میگم این آب چرا ســـــــــرده؟!!!! بابام میگه داری دوش میگیری؟
میگم پـــ ن پــــــ دارم تمرین های دوره غواصی رو تو تشت دوره میکنم!
 
میگم مکانیک سیالات 9 شدم... میگه :یعنی افتادی؟؟؟؟
میگم پـــــ ن پـــــ استاد گفت دست و بالم تنگه 9 رو بگیر حالا بقیه شم سر ماه میدم!!
 
روز ظهر عاشورا قابلمه به دست افتادیم تو خیابون. دوستم ما رو میبینه می گه: دارین میرین نذری بگیرین؟

میگم پـــ ن پـــ پسرخاله ام کنسرت هوی متال داره من امشب تو گروهش نوازنده ی قابلمه ام.

گزارشگر صدا و سیما در حال تهیه گزارش از وضعت کار و اشتغال جوانان...سلام شما از وضعیت کاری جوانان راضی هستین؟؟بله...- خودتون کجا کار می کنید؟؟- تو گاوداری..!!!- کارگر هستین؟؟؟

- پـــ ن پـــ ... گـاویم... لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم!
 
خربزه خریدم اومدم خونه، خواهرم میگه خربزه است؟
میگم پـــ ن پـــ هندونه است داره مسخره بازی در میاره!
 
طرف زنگ زده میگه کجایی؟ میگم تو چمران گیر کردم. میگه بزرگراه چمران؟
پـــــــــ ن پــــــــ خونه آقا مصطفی شام دعوتیم گیر دادن نمیزارن بیایم!
 

بابابزرگم 98 سالشه، می گه: وصیت ناممو بنویسم؟

پـــ ن پــــــ بشین یه چشم انداز 20 ساله ی جامع بنویس برا آیندت، قدر جوونیتم بدون!!


 
پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : elahe
چند روز پیش رفتم توی یه وبی این مطلب توش نوشته شده بود گفتم بذارم شما هم استفادشوببرین

اما آدرس اون وب رو یادم رفت از مدیر اون وب واقعا عذر می خوام

 

 

خونه مشغول کاربودم که دخترم بدو بدو اومد و پرسید .

دخترم : مامان تو زنی یا مردی ؟

من : زنم دیگه پس چی ام ؟

دخترم : بابا ، چی اونم زنه ؟

من : نه مامانی بابا مرده .

دخترم : راست میگی مامان ؟

من : آره چطور مگه ؟

دخترم : هیچی مامان ! دیگه کی زنه ؟

من : خاله مریم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ

دخترم : دایی سعید هم زنه ؟

من : نه اون مرده !

دخترم : از کجا فهمیدی زنی ؟

من : فهمیدم دیگه مامان، از قیافه ام .

دخترم : یعنی از چی ؟ از قیافه ات؟

من : از اینکه خوشگلم ،

دخترم : یعنی هر کی خوشگل بود زنه‌؟

من : اره دخترم

دخترم : بابا از کجا فهمید مرده

من : اونم از قیافش فهمید . یعنی بابایی چون ریش داره و ریشهاشو میزنه و زیاد

خوشگل نیست مرده !

دخترم : یعنی زنا خوشگلن مردا زشتن ؟

من : آره تقریبا .

دخترم : ولی بابایی که از تو خوشگل تره

من : اولا تو نه شما بعدشم باباییت کجاش از من خوشگل تره ؟

دخترم : چشاش

من : یعنی من زشتم مامان ؟

دخترم : آره

من : مرسی



دخترم : ولی دایی سعید هم از خاله خوشگلتره !!

من : خوب مامان بعضی وقتها استثنا هم هست

دخترم : چی اون حرفه که الان گفتی چی بود

من : استثنا یعنی بعضی وقتها اینجوری میشه

دخترم : مامان من مردم

من : نه تو زنی

دخترم : یعنی منم زشتم

من : نه مامان کی گفت تو زشتی تو ماهی ، ولی تو الان کودکی

دخترم : یعنی من زن نیستم ؟

من : چرا جنسیتت زنه ولی الان کودکی

دخترم : یعنی چی ؟

من : ببین مامان همه ی آدما شناسنامه دارن که توی شناسنامه شون جنسیتشون مشخص

میشه جنسیت تو هم توی شناسنامه ات زنه .

دخترم : یعنی منم مامانم ؟

من : اره دیگه تو هم مامان عروسکهاتی

دخترم : نه ، مامان واقعی ام ؟

من : خوب تو هم یه مامان واقعی کوچولو برای عروسکهات هستی دیگه

دخترم : مامان مسخره نباش دیگه من چی ام

من : تو کودکی

دخترم : کی زن میشم

من : بزرگ شدی

دخترم : مامان من نفهمیدم کیا زنن ؟

من : ببین یه جور دیگه میگم . کی بتو شیر داده تا خوردی بزرگ شدی

دخترم : بابا

من : بابات کی بتو شیر داد ؟ !!!!!!!!!!

دخترم : بابا هر شب تو لیوان سبزه بهم شیر میده دیگه

من : نه الان رو نمی گم ، کوچولو بودی ؟

دخترم : نمی دونم

من : نمی دونم چیه ؟ من دادم دیگه

دخترم : کی؟

من : ای بابا ببین مامان جون خودت که بزرگ بشی کم کم می فهمی .

دخترم : الان می خوام بفهمم .

من : خوب هر کی روسری سرش کنه زنه هر کی نکنه مرده

دخترم : یعنی تو الان مردی میریم پارک زن میشی

من : نه ببین ، من چیه تو میشم ؟

دخترم : مامانم

من : خوب مامانا همشون زنن و باباها همشون مردن

دخترم : آهان فهمیدم .

من : خدا خیرت بده که فهمیدی ، برو با عروسکهات بازی کن

****

نیم ساعت بعد

دخترم : مامان یه سوال بپرسم

من : بپرس ولی در مورد زن و مرد نباشه ها

دخترم : در مورد ماهی قرمزه است .

من : خوب بپرس

دخترم : مامان ماهی قرمزه زنه یا مرده ؟


بعدا نوشت:

 راستی

باتشکر از سارا جون که آدرس اون وبلاگ رو پیدا کرد

سارا مرسی

آدرس اون وبhttp://jokestan1740.persianblog.ir

 

 
پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : elahe
نظرتون راجع به اینجوری عاشق شدن چیه؟؟!!!!

 
پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : elahe

الهی یاریم نما تا جز تو به کسی دل نبندم

یاریم کن تادر این بهار رمضان بنده ی سزاوار تو باشم

ویاریم کن تا سی روز مهمان سفره بی منت تو باشم

آمین

 

 
یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:, :: 15:11 :: نويسنده : elahe

سلام اگه زود به زود آپ نمی کنم عذر می خوام

شما می تونین دست نوشته های منو تو لینک زیر هم ببینین

http://elahe57.blogfa.com

 

 
یک شنبه 6 شهريور 1390برچسب:, :: 0:52 :: نويسنده : elahe